دکتر سید «علیرضا مرندی» متولد سال ۱۳۱۸، چهرهای نامآشنا برای نسل انقلابی است. زمانی که دانشجوی دانشگاه ویرجینیا در آمریکا بود، انجمن اسلامی پزشکان ایرانی مقیم آمریکا و کانادا را تشکیل داد. بهواسطه تجربه فعالیتهای تبلیغیاش در بدو انقلاب؛ سالها تعامل سازندهای با سازمان تبلیغات اسلامی داشته است. او دو دوره وزیر بهداشت کشور بود و هماکنون رئیس فرهنگستان علوم پزشکی است. دکتر مرندی سرگروه پزشکان بیت رهبری است اعتقاد دارد بهترین و بزرگترین درسهای زندگیاش را از رفتار و کردار مقام معظم رهبری فرا گرفته است. با وی به گفتگو نشستیم تا بیشتر با زندگی این چهره انقلابی آشنا شویم.
در ابتدای گفتوگو از رفاقت دیرینهتان با مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی بگویید.
بله این رفاقت دیرینه است. از وقتی وزیر بهداشت بودم، ارتباط بسیار مثبت و تنگاتنگی میان وزارت بهداشت و سازمان تبلیغات اسلامی برقرار بود. البته از دو سال گذشته، ارتباط سازمان تبلیغات اسلامی با جامعه پزشکی علاوه بر اینکه رنگ دیگری گرفته، بیشازپیش شده است. در شرایطی که جامعه با ویروس کرونا دست و پنجه نرم میکند. برگزاری مراسم مذهبی و دینی با حفظ دستورالعملهای بهداشتی از اولویتهای این سازمان است تا بتواند با تقویت بنیه معنوی جامعه، حفظ سلامت جسمی افراد جامعه را نیز در برنامههای خود داشته باشد.
سال گذشته در شروع ماه محرم مدیران سازمان تبلیغات برای برگزاری مراسم ماه محرم جلسهای را با حضور شما ترتیب دادند. این جلسه تا چه میزان در حفظ پروتکلهای بهداشتی و تأثیرگذار بود؟
در این جلسه به این نتیجه رسیدیم که مراسم را باشکوه برگزار کنیم و این شکوه در کیفیت برگزاری مراسم باشد و کمتر از مردم دعوت شود که در مراسمهای پرجمعیت حضور بیابند. در سال گذشته شاهد بودیم که صاحبنظران چه ایدهها و خلاقیتهایی برای برگزاری مراسم اعمال کردند. بیشک سال گذشته با وجود نیازهای مردم برای حمایتهای معنوی یکی از سالهایی بود که شکوه برگزاری محرم در خانههای مردم متجلی شد. امسال نیز با کمک همان ایدهها و خلاقیتها تلاش میشود مراسم ماه محرم در سلامت کامل برای عزاداران برگزار شود.
در حال حاضر و با توجه به سابقه شما در تبلیغات و حفظ انجمن اسلامی، پیشنهادتان در ارائه برنامههای مذهبی به سازمان تبلیغات اسلامی چیست؟
سازمان تبلیغات اسلامی همیشه کار خود را درست انجام داده است و وظیفه بزرگی بر عهده دارد. امسال نیز برای حفظ شعائر دینی و زنده نگهداشتن ماه محرم برنامههای متنوع و خلاقانهای را طراحی و اجرا کرد. از جمله اینکه محیط باز مدارس را به برگزاری مراسم اختصاص داد.در برگزاری مراسم مناسبتهای ملی و مذهبی آنچه اهمیت دارد میزان فاصله میان عزاداران امام حسین (ع) است. علاوه بر اینکه پروتکلها انجام شود همچنین ماسک و مواد ضدعفونیکننده نیز حتماً در مجالس باشد. انشاءالله علاوه بر فضاهای مجازی بتوان حضوری بیحاشیه و سالم را برای مراسم مذهبی رقم زد.
امسال در گام دوم انقلاب و چهلسالگی سازمان تبلیغات اسلامی، کمپینی به نام «محله همدل» در سراسر کشور شکل گرفت؛ با این موضوع که افراد مسائل و مشکلات محل زندگیشان با کمک یکدیگر برطرف کنند. شما در این زمینه نیز فعالیتهای گستردهای انجام داده و تجربه فراوانی دارید و بیش از ۴۰ سال پیش، این طرح را در یکی از روستاهای کشور اجرا کردید.
شاید تعریفکردن از خود خوب نباشد، اما آن روزها اتفاق بسیار خوبی رقم خورد و برکت زندگی من از همان روزهاست. در آن زمان ازدواج کرده و در سپاه دانش بودم و بهعنوان پزشک در یکی از روستاهای اطراف اصفهان به درمان بیمارها اشتغال داشتم. روستایی که در آن مشغول بودم، حمام خزینهای داشت و شرایط بهداشتی آن نامناسب بود. با کمک مردم، حمام بهداشتی ساختیم و راه روستایی را هموار کردیم. آنچه همیشه در ذهن من مانده است، ساخت مدرسه ۱۲ کلاسه با کمک مردم در همان روستا بود.
شما علاوه بر تجربههایی مانند کار در اداره وزارت بهداشت و داشتن سمت ریاست فرهنگستان علوم پزشکی، هماکنون مسئولیت سر گروهی پزشکان رهبر معظم انقلاب را بر عهده دارید. همچنین در مورد شروطی که رهبری برای تزریق واکسن کووید ۱۹ بیان داشتند بیشتر بگویید.
بله ایشان به من گفتند با دو شرط واکسن تزریق میکنند؛ یکی اینکه نوبت تزریق واکسنشان شده باشد و دیگر اینکه حتماً واکسن ساخت میهن را تزریق میکنند. با توجه به اینکه ایشان ۸۰ سالگی را میگذراندند، بهحتم نوبت واکسندهی ایشان رسیده بود، اما نکته مهم این بود که واکسن ایرانی در مرحله آزمون دوم قرار داشت و تنها تعدادی بهصورت داوطلبانه تزریق انجام داده بودند. تلاش کردیم تزریق واکسن را هم عقب بیندازیم تا پژوهشهای صورتگرفته تکمیل شود. تنها راهش این بود که به کارها سرعت بیشتری دهیم تا همه موارد تزریقی بررسی شود همچنین در مورد پروندههایی که بعد از تزریق دچار مشکل شده بودند پژوهشهای متعددی انجام گرفت و با تلاش محققان مطمئن شدیم این واکسن مشکلی ندارد.
بهعنوان پزشک توصیهای برای تزریق واکسن به رهبر معظم انقلاب داشتید؟
بله من پیشنهاد کردم با توجه به اینکه ممکن است تزریق واکسن سبب درد در ناحیه دست چپ ایشان شود، بهتر است تزریق را در دست راستشان انجام دهند (دستی که بهدلیل انفجار مجروح شده است)؛ چراکه این دست حس کمتری دارد و کمتر موجب آزردگی خواهد شد، اما ایشان ترجیح دادند که تزریق روی بازوی سالمشان انجام شود و ما نیز طبق نظر ایشان واکسن را تزریق کردیم.
آیا زمانیکه تزریق واکسن رهبر انجام میگرفت، شما استرس و اضطراب داشتید؟
با وجود اینکه تمام پژوهشها طبق آخرین دستاوردهای علمی و در بالاترین سطح استاندارد به بهترین نحو انجام گرفت و سلامت تمام افرادی که تزریق انجام داده بودند بررسی شد و حتی یک مورد هم بهدلیل تزریق واکسن دچار مشکل نشده بود، باز هم نگران بودم.
آیا شما در روز تزریق واکسن رهبر معظم انقلاب حضور داشتید؟
خیر، متأسفانه بهدلیل مشکل قلبی که ساعت ۱ بامداد همان روز برای من رخ داد، به بیمارستان منتقل شدم و ده روز در بخش آیسییو بودم.اما با تمام این شرایط دائم از بیمارستان جویای احوال حضرت آقا بودم. خدا را شکر ایشان بعد از تزریق واکسن، شرایط خوبی را طی کردند و مشکلاتی مانند تب و علائم جدی برایشان پیش نیامد.
شما سالها پزشک خانوادگی رهبر معظم انقلاب بودهاید. بهترین خاطرهای که درباره ایشان و خانوادهشان دارید چیست؟
من درسهایی از سبک زندگی ایشان گرفتم که بزرگترین و جذابترین خاطره من از زندگی خانوادگی رئیسجمهور و رهبر یک کشور است.
از آنچه در این سالها شاهد بودهاید، برای ما بگویید؟
فکر میکنم اوایل دهه ۶۰ بود. آن زمان آیتالله خامنهای رئیسجمهور بودند. متأسفانه من چند ماهی بود که سکته قلبی را رد کرده بودم؛ بنابراین سبکتر کار میکردم و به تدریس مشغول بودم. صبح تا ظهر در بیمارستان مصطفی خمینی (ره) کنونی کودکان را ویزیت میکردم. یک روز نزدیک ظهر، وقتی نوزادان را برای معاینه پذیرش میکردم، خانمی وارد اتاقم شد و پیش از اینکه شیرخوارش را روی تخت معاینه بگذارد، گفت: وقتدهی شما بسیار فشرده است و بیمارها مدت زیادی را منتظر میمانند تا بتوانند نوبت بگیرند. خود ایشان چند روزی معطل شده بود. توضیح دادم که کسالت قلبی دارم و کمتر کار میکنم. بهمحض خروج ایشان از اتاق، بیمار بعدی وارد شد و گفت: خانمرئیس جمهور هم کودک شیرخوارشان را برای ویزیت پیش شما میآوردند! گفتم نه! اینطور نیست. مراجعهکننده توضیح داد، خانمی که از اتاق من خارج شده همسر رئیسجمهور است. خانمی که میگفتند همسر رئیسجمهور است، رویشان را محکم گرفته بودند، اما فرم عینک ایشان در خاطرم مانده بود. بار دیگر حدود یک ماه بعد که مراجعه کردند از ایشان پرسیدم که شما همسر آقای خامنهای هستید و ایشان هم گفتند: بله.
توضیح دادم که این وقتدهی و انتظار برای شما نیست. شما میتوانید خودتان را معرفی کنید و راحتتر برای ویزیت کودک شیرخوار مراجعه کنید. ایشان قبول نکردند و در اوج تواضع مدتها مانند تمام مراجعه کنندگان برای ویزیت کودکشان ساعتها منتظر میماندند تا اینکه من مسئول گروه پزشکی خانه ایشان شدم. وقتی برای ویزیت کودکان این خانه میرفتم، آیتالله خامنهای یا همسر بزرگوارشان برای من چای میریختند. چندین بار همسرم به خانهشان مراجعه داشت و جذب رفتار و اخلاق متعالی همسر آیتالله خامنهای شده بود همسرم می گفت که همسر حضرت آقا در نهایت مهربانی و تواضع از مهمان پذیرایی میکنند.
همسرم تعریف میکرد: « در بیت حضرت آقا مهمانان بر روی پتو در بالای اتاق مینشینند و خودشان در پایین اتاق مینشینند». این اوج تواضع و مهربانی یک خانم خانه و همسر رئیسجمهور است. همسرم همیشه از محبت و تواضع ایشان متعجب بود.
هنوز هم پزشک نوههایشان هستید؟
بله و این برای من افتخار است. اتفاقاً همسر آقا خودشان با من تماس گرفتند و دقیقاً این جمله را گفتند که «اجازه میدهید شما را بهعنوان پزشک نوه خودمان انتخاب کنیم؟» این تواضع و این سبک زندگی همیشه برای من بهترین خاطره بوده و هست.
بازگوکردن این خاطرات میتواند تبلیغ زندگی اسلامی و سبک زندگی متناسب با اسلام باشد.
بله دقیقاً همینطور است. سلامت جسمی و روحی رهبر معظم انقلاب برگرفته از همین سبک زندگی است. ایشان به لطف خدا در اوج سلامت هستند. بارها و بارها در سخنرانیهایشان از سبک زندگی مناسب گفتهاند و این خودش بزرگترین تبلیغ دین است.
طلایهدار تبلیغ انجمن اسلامی پزشکان آمریکا
عضو هیئتعلمی دانشگاه، استادیار، رئیس بخش کودکان و مراقبتهای ویژه نوزادان در آمریکا بودم تا اینکه متوجه شدم انجمن اسلامی را سنیمذهبها اداره میکنند. از آنجا که آنها نگاه سیاسی نداشتند، بهراحتی فعالیت میکردند، اما به شیعهها کمتر اجازه تحرک داده میشد. در ابتدا کتابهایی را از ایران وارد میکردم؛ کتابهایی از آیتالله مطهری و… و آنها را میان درخواستکنندگان توزیع میکردم. در این میان، انجمن اسلامی پزشکان مقیم آمریکا و کانادا را راهاندازی کردیم. من رئیس انجمن بودم و نشریه میزدیم. دکتر «محمد انواری» و دو سه نفر دیگر هم عضو هیئتمدیره شدند و دکتر «هدایت الیاسی» نیز که بعدها با ما به ایران آمد، حضور داشت. دکتر «فریدون عزیزی» و دکتر «محمدرضا کلانتر معتمدی» هم بودند.
نخستین بار مقالهای را به اتفاق دوستان تولید کردیم که موضوع آن «استبداد شاه در ایران و حمایت سیاستمداران آمریکایی» بود. هیچ روزنامه آمریکایی مقاله را چاپ نکرد. حتی تصمیم گرفتیم یک ستون از روزنامه را برای چاپ مقاله خریداری کنیم، اما نتیجه نگرفتیم. پیشنهاد دادیم یک صفحه را بخریم و از آن صفحه تنها یک ستون را به مقاله ما اختصاص دهند، اما باز هم هیچکدام از روزنامههای آمریکایی همراهی نکردند تا اینکه مقاله را بهصورت زیرزمینی چاپ کردیم. با کمک یکدیگر نشریه را جلوی مراکز فرهنگی، بهویژه کلیساها پخش میکردیم، اما همان روز اول با ممانعت گروهای امنیتی مواجه شدیم و حتی چند نفر از دوستانمان را دستگیر کردند. واقعاً همان موقع متوجه شدیم تبلیغاتی که آمریکا به اسم آزادی بیان راه انداخته، دروغ محض است.
ثبت دیدگاه