حجتالاسلام والمسلمین مهدی رجایی خراسانی روحانی کاروان خدام حرم مطهر رضوی خطاب به عاشقان امام رئوف گفت: قطعاً ثواب سلام از راه دور به ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام برای شما که عرض ارادت کردید ثبت خواهد شد.
وی افزود: حاکم نیشابوری شافعی به سند خود از امام رضا (ع) چنین روایت کرده است : عن علی الرضا (ع) عن آبائه عن النبی (ع) انه قال :‹‹ ستدفن بضعه منی بخراسان ، ما زارها مکروب الا نفس الله کربته و لا مذنب الا غفر الله ذنوبه . از امام رضا (ع) روایت شده که پیامبر (ص) فرمود : پاره ای از تن من در خراسان مدفون خواهد گشت . هر گرفتاری وی را زیارت کند خداوند گرفتاری اش را برطرف می کند و هر گنهکاری او را زیارت کند خدای متعال گناهانش را می آمرزد ››.
روحانی کاروان محور غرب زیرسایه خورشید استان هرمزگان ادامه داد: همچنین حاکم نیشابوری در روایت دیگری از امام صادق (ع) نیز به نقل از پیامبر (ص) می گوید : ‹‹ ستدفن بضعه منی بخراسان لا یزوردها مومن الا اوجب الله له الجنه و حرم جسده علی النار : پاره ای از تن من در خراسان مدفون خواهد گشت . مومنی به زیارت او برود خداوند بهشت را بر او واجب خواهد ساخت و بدن او را بر آتش جهنم حرام خواهد گرداند ››
حجتالاسلام رجایی خراسانی ابراز داشت: اعتقاد همه ما این است که اهل بیت علیهم السلام ارزش و جایگاهی پیدا کرده اند که اگر از خداوند متعال درخواست کنند خداوند خواسته آنان را اجابت می کند .
وی بیان کرد: همه ما معتقدیم که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هرچه دارند از جانب حق تعالی است و با اذن الهی شفاعت و وساطت می کنند.
روحانی کاروان خدام حرم مطهر رضوی به احوالات دو برادر که زوّار امام رضا علیه السلام بودند اشاره کرد و گفت: در کتاب عیون الذکاء و تحفه رضویه منقول است که دو برادر بودند ، یکى طالب علم و دیگرى نوکر حاکم ولایت بود . در سالى آن طالب علم ، عازم زیارت حضرت امام رضا (ع) شد که مرد بسیار عابد و زاهد و صاحب تقوى بود به برادر فاسق خود گفت تا کی میخواهی اهل گناه باشی؟ دیگر وقتش نرسیده که توبه کنی؟! پس برادر فاسق خود را به زیارت امام رضا علیه السلام دعوت کرد و او پذیرفت ، در بین راه ، برادر فاسق درگذشت و برادر زاهد ، وی را جنازه برادرش را به نیت متبرک شدن بدن برادرش ، به حرم امام رضا علیه السلام برد، پس از انجام طواف ، غسل و کفن و سپس به خاک سپردند ، برادر زاهد در عالم خواب دید که برادرش در جایگاه و وضعیت خوبی است ، از برادرش می پرسد که تو که آدم خوبی نبودی ، از کجا به این جایگاه رسیدی؟! وقتی از دنیا رفتم ملائکه عذاب آمدند یکسره من در عذاب بودم، موقع غسل و کفن گویا آتش بر بدنم می ریختید یا با آتش مرا می پوشاندید اما در حرم امام رضا علیه السلام که رسیدم دو ملائکه بدن من را تحویل گرفتند و داخل حرم بردند. خوشحال شدم با خودم گفتم عذاب تمام شد، دیدم مرد پیرى در روضه نزدیک جناب امام رضا علیه السلام نشسته و حضرت امام رضا علیه السلام در بالاى ضریح مبارک قرار گرفته ، سلامش کردم . آن بزرگوار روى مبارک خود را از من برگردانید، پس آن پیرمرد گفت : التماس کن حضرت تو را ببخشند، من التماس کردم ، فایده نشد و حضرت به من التفاتى نفرمود تا اینکه شما نوبت دیگر مرا به ضریح مبارک طواف دادید ، چون به قرب آن پیر رسیدم باز به من فرمود: التماس کن ! باز التماس کن که حضرت تو را ببخشد و این حضرت را به جدّ بزرگوارش قسم بده و الّا همینکه تو را از روضه اش بیرون ببرند همان عذابها که دیدى براى تو خواهد شد، من عرض کردم : یا حضرت امام رضا علیه السلام تو را به حق جدّ بزرگوارت قسم مى دهم که دیگر تاب آن عذابها را ندارم ! که روى مبارک خود را به آن پیر مرد کرد و گفت : اینها نمى گذارند که ما روى شفاعت داشته باشیم ، پس کاغذى با دو انگشت مبارک خود باز فرموده و به من داد ، همینکه مرا از روضه مقدسه اش بیرون کردید، دیدم این خدمتکاران در پیش روى من هستند و فریاد کردند که این شخص آزاد کرده حضرت امام رضا علیه السلام است و مرا به این باغ و عمارت که مى بینى آوردند و دیگر روى آن دو نفر را که مرا عذاب مى کردند، ندیدم .
ثبت دیدگاه