بنابراین مردم ایران انتظار دارند که مجریان و سیاستگذاران خارجی کشور، اهتمام ویژهای به حفظ شأن و منزلت آنها در صحنه جهانی نشان دهند.
از طرفی انعطاف و مصلحت اندیشی هم اصل مهمی در دیپلماسی و در تعامل با کشورهای جهان به حساب میآید . این عنصر در قالب اصل مصلحت، در منظومه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران منظور شده و در بزنگاههای حساس تاریخ پس از انقلاب، مصلحت کشور در روابط بینالملل اعمال شده است.
اما اینکه تشخیص داده شود در کدام مورد در سیاست خارجی باید برای حفظ عزت ایستادگی کرد و در طرف مقابل در چه مواردی باید مصلحت را اولویت داد ، وابسته به اصل حکمت است .
در قضیه برجام به نظر میرسد دستگاه سیاست خارجی، حکمت لازم را در توازن بین مصلحت و عزت به کار نبرد. اگر قرار بود آمریکا همه تحریم های سه سال اخیر را علیه کشور به کار بندد، حفظ دستاوردهای هستهای پیش از برجام و تن ندادن به قراردادی که آمریکا از آن به راحتی عدول کرد، منفعت ملی ما را بیشتر تأمین می کرد.
در روابط بین الملل ، اولین نکته این است که هیچ کشوری اعم از غربی و شرقی قابل اعتماد نیست و کشورها بر اساس اصول دیپلماسی بایستی منافع ملی خود را در مواجهه با دیگر کشورها اعاده کند. اعتماد و خوش بینی به هر کشوری به خصوص آمریکا که سابقه روابط استثماری آن با غالب کشور های دنیا و از جمله کشور ما مسجل شده، سم مهلکی است که نتایج فاجعه باری در آینده به وجود خواهد آورد .
تجربه برجام نشان داد که در دیپلماسی با قدرتهای بزرگ، مقاومت و برخورد از موضع قدرت نتایج بسیار مؤثرتری از سازش و تعامل خوش بینانه خواهد داشت.
در مذاکرات دور جدید برجام ، وزارت خارجه ایران با تجربهای تلخ اما ارزشمند از اعتماد به قراردادهای بین المللی و سازش با غرب در اختیار دارد. هرچقدر درس گرفتن از این تجربه میتوان چراغ راه پیش روی باشد، بیاعتنایی به آن و تکرار اشتباهات گذشته مهلک و زیان آور خواهد بود .
سازمانهای بینالمللی از جمله آژانس بین المللی انرژی هستهای، شورای امنیت و امثال آن، همگی تحت سلطه و نفوذ. ایالات متحده هستند بنابراین خوش بینی به نهادها و وعدههای آنها، به همان میزان اعتماد به دولتهای خارجی خطرناک خواهد بود.
انتهای یادداشت/ حجت الاسلام محمد فولادی
ثبت دیدگاه